سلام

یک ماهه بنده خُل شدم :| . درحقیقت اینجانب یک ماهه از بیماریِ توهم رنج میبرم :|

حدود یه ماهه همه چی تکراریه به طرز عجیبی انگار همه چی قبلن اتفاق افتاده و من 

میدونم الان دقیقن چی میخاد بشهمثلا امروز با دختر داییم نشسته بودیم مطب دندانپزشکی منتظرتا 

نوبتش بشه؛دخترداییم گف ترنم اونجارو،چقد اون عکس شبیه عزیزه:)) عصلن نمیدونستم به کدوم سمت اشاره

کرده  ولی بدون اینکه نگا کنم فهمیدم به کجا و کدوم عکس اشاره کرده حتی میدونستم جمله ی بعدی که میخاد 

بگه چیه!یا مثلن داشتم تو همون مطب یه روزنامه میخوندم ،یه جای مطلب که رسید حس کردم بقیشو میدونم 

یه جورایی تصویر ادامه ی اون مطلب اومد تو ذهنمخوندم دیدم بله!اینم درسته

نمیدونم علتش چیه ولی هرچیه باحاله احساس جادوگر و پیشگو بودن بهم دست میدهالبته من

دست نمیدم ضایع میشه

خلاصه اگر از علت احوالات این ماهِ من آگاه بودید بسی متشکر میشم بنده رو هم در جریان بذارید ^ــــ^

پ.ن:دوستان عزیزی که براتون کامنت میذارم میخاستم بگم بنده عصلن در قید و بند "کامنت بک" نیستم،هروقت 

از مطلبی خوشم بیاد و حرفی براش داشته باشم کامنت میدم و شما هم موظف نیستید بیاید اینجا و کامنت بذارید

(هرچند تقدمتون باعث خوشحالیه).مثلِ این مطلب رو تو پستای یه نفر(دقیق یادم نیس کی)دیدم خوشم اومد گفتم

من هم یادآور شم :).

خدا نگهدارتون مادر


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 19 اسفند 1394برچسب:اَندَر احوالات عجیب این روزهای من!, | 20:35 | نویسنده : Tarannom:) |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • طرفداران قرمز